ساز و رقص لیوا

                                       لیوا

لیوا را می توان یکی از قدیمیترین  نوع  موسیقی و  رقص در منطقه هرمزگان    نامید که دیگر  فقط نامی از  ان باقی مانده  و کمتر شاهد اجرای این مراسم  به مناسبتهای  مختلف  هستیم .در  بندر عباس  اخرین سنگر لیوا  منزل با کمبر ( با با قنبر ) بود کسانی که با این خانواده هنرمند  رفت  و امد داشتند  ، دیده بودند که ساز و دهلهای لیوا  در گوشه ای از اطاق باکمبر  خاموش و بی صدا  نظاره گر گذشت زمان  و فراموشی  این سبک قدیمی  از موسیقی و رقص هرمزگانی بودند .

لیوا در اصل نام یک نوع دهل  بود که به همراه  ساز(مزمار) و انواع دهلهای دیگر نواخته  می شد و دهها نفر زن و مرد به دور این گروه نوازنده  می رقصیدند ، بعدها  مجموعه این مراسم بنام  لیوا معروف گردید .

 لیوا  را می توان  نوعی از موسیقی  نگوما  نامید که در  سواحل شرق افریقا  رواج دارد  ،  در زبان سواحلی کلمه نگوما= با دهل می باشد ،  نگوما   نیز دارای سبکهای مختلفی  می باشد و در هر منطقه شکل خاصی از این  موسقی  دیده می شود  ، در منطقه زنگبار   شاهد  دو نوع   مراسم  نگوما هستیم ، ۱-  نگوما به همراه ساز  که بیشتر  نوازنده ها مرد می باشند ( مثل لیوا)  و نگوما  بدون  ساز که اکثر نوازندگان  زن می باشند

  مراسم   یا اجرای  موسیقی  نگوما  توسط اعراب عمانی به خلیج فارس اورده  می شود  و به نام لیوا  معروف می گردد  با مرور  زمان شکل ان نیز تعغیر می کند  و   در سراسر منطقه گسترش می یابد . بعضی ها معتقد هستند  چون  این نوع مراسم   از طریق شهر  لیوا ( یکی از شهرهای  عمان در استان باطنه)  به دیگر  نقاط در منطقه گسترش یافت به این نام معروف گردید .

تا چند سال پیش  در اکثر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس  بعد از ظهر  روز های جمعه شاهد اجرای  مراسم لیوا بودیم ولی با گذشت زمان از اجرای این مراسم  کاسته شد و فقط در روزهای خاص ( عید قربان و یا عید فطر و یا مراسم ملی )  در بعضی از این  کشورها  شاهد اجرای لیوا  هستیم .

 

متاسفانه  هیچ منبع  ونوشته کاملی به زبان فارسی در باره  موسیقی لیوا  در جنوب ایران  در دسترس نداریم که بخواهیم بر مبنای ان  روندی که این نوع موسیقی در استان هرمزگان  یا بوشهر طی  نموده بررسی کنیم ، به هیمن خاطر  مجبوریم به اسناد و نوشته های موجود در کشورهای  جنوبی خلیج فارس  یا  شرق افریقا  مراجعه کنیم .

A quite different dance performed in the Emirates is the Liwa which was brought to the Gulf by East African traders. The Liwa is danced to African-style music and features a pipe-flute called the Mizmar. The three backing drums for this dance are the Shindo, the Jabwah, and the Jasser.  The energetic ritual is performed at weddings and other special occasions, such as the return from a long sea voyage and the successful end of the pearl-diving season.

The Liwa begins with a Mizmar solo of about six minutes in slow tempo. The drums join in, followed by the ten dancers/singers, and gradually the pace increases to reach a spectacular swirl of activity. The whole dance takes about 25 minutes and both men and women can be involved in a performance.

همانطور که در نوشته بالا اشاره شده ، مراسم لیوا با تکنوازی  ساز ( مزمار یا سورنا )  به مدت شش دقیقه  شروع میشود و به دنبال ان  دهل ها به صدا در می ایند و  رقص و اواز شروع می گردد .

در استان هرمزگان  برای مراسم  لیوا از دهلهای مختلف  استفاده می شد که عبارت بودند از پیپه - جفه- پونکه - کسر و توپری . البته در گذشته بستگی به نوع مراسم  و منطقه  ، نوع دهلها  نیز می توانست تعغیر کند
اخرین اجرای  مراسم لیوا که در استان هرمزگان شاهد بودم ( سی دی تصویری) مربوط به چند سال یش  می باشد که به مناسبت  اختتامیه چهارمین کنگره سراسری  شعر و قصه جوان ، در بندر عباس  ، برگذار شده بود . 

در این اجرا که رهبری ان توسط اقای  توحدی بود ، شاهد  دوباره جان گرفتن موسیقی لیوا در استان بودیم  ، این گروه به خوبی توانسته بود  لیوای هرمزگانی ( که در گذشته بیشتر در بندر عباس و جزیره قشم  برگذار می شد و با لیوای کشورهای عربی  کمی متفاوت است) به روی صحنه بیاورند  ، تکنوازی  ساز  و به دنبال ان  صدای دهلها ، رقص و اواز  جمعی  گروه ، نشان داد که اگر شرایط محیاء  گردد می توان دوباره شاهد اجرای هر ساله  یا هر ماهه  مراسم لیوا  در استان باشم  و  با این کار ضمن حفظ فرهنگ غنی استان ، یادی هم از پیشگامان این سبک موسیقی اصیل استان ، نظیر  باکمبر ، نصره  زلخا و زیبا شیربان کرده باشیم. 

 

موسقی در هرمزگان

      

           مولودی ، رزیف خوانی و شمشیر بازی

 ارتباط تجاری ، سیاسی* ، مذهبی  منطقه شمالی  تنگه هرمز با قسمتهای جنوبی  ان باعث گشته که در منطقه شکل خاصی  از موسیقی  پدید بیاد  که  از لحاظ فرم و محتوا مشکل بتوان انها را از هم  جدا نمود. مولودی ، مراسم رزیف ، شمشربازی و لیوا  بخشی از این موسیقی  می باشند که در قسمت شمالی شمالی و جنوبی  تنگه هرمز  تقریبا  شبیح هم اجرا می گردند . متاسفانه بعضی از افراد که با فرهنگ و تاریخ این منطقه اشنا نیستند،  این نوع موسیقی با توجه به شکل اجرای ان و پوشش  نوازندگان  ، ان را موسیقی عربی و یا مختص به عربهای منطقه  می دانند  در صورتی که  این نوع موسیقی با توجه به قدمت ان و اشتراک فرهنگی مردم منطقه  ، باید ان را موسیقی  نواحی  تنگه هرمز  نامید ، زیرا در این نوع موسیقی ، یا مراسم ، شما  شاهد  حضور عناصری از فرهنگ ایرانی ، عربی ، افریقایی و هندی هستید که سالیان دراز در کنار هم زیسته اند . 

 مولود و مولودخوانی

                     

                               گروه  شام ** در لند ن  -موسیقی به سبک  مولودی               

این  نوع مراسم   که  در گذشته بیشتر به مناسبت تولد حضرت  محمد  در منطقه  برگذار می شود و بیشتر با خواندن اشعاری از   کتاب بر زنجی ( برزنگی )  و اشعاری در ذکر  نبی  مراسم ادامه  پیدا  می کرد و در بعضی شهرها با نواختن  دف ( دایره ) این مراسم  به اوج خود می رسید . بعد از انقلاب  با توجه به محدودیتهای که برای  اجرای مراسم عروسی  ایجاد کرده بودند و مخارج زیاد یک عروسی به سبک گذشته  و از طرفی حاکم شدن  جو مذهبی در جامعه ، در بعضی از خانواده ها  مراسم عروسی به مولود  خوانی در شب عروسی  محدود  گردید . اما همین مسله هم باعث گشت که فرم  مولود خوانی   تعغیرکند و بیشتر به یک مراسم  شادی نزدیک باشد تا صرفا  یک مراسنم مذهبی ، به کار گیری  چندین نوازنده  حرفه ای  دف و استفاده  از اشعار و نواهای  ریتم دار  همراه با حرکت  بدن  و  ایجاد گروه  ثابت و حرفه ای  مولود خوان ، شکل جدیدی از  موسیقی عرفانی  در منطقه  پدید اورده که  حتی بر روی بعضی از خوانندگان  پاپ هرمزگانی بی تاثیر نبوده است. در محله سورو  تا قبل از انقلاب  استفاده از دف در مراسم مولود خوانی مرسوم نبود  ولی  طی چند سال گذشته  گروه  نیمه حرفه ای  از نوازندگان  دف در مراسم  عروسی که بصورت مولود خوانی برگزار می گردد ، حضور ثابت و فعالی دارند .  

                            

                                       اجرای  مراسم   مولود خوانی در  سلخ - جزیره قشم

                     

 غلام مارگیر   شاید بتوان  یکی از بهترین  مولود خوانان هرمزگان  یا ایران  نامید که به همراه دف این سبک از موسیقی عرفانی هرمزگان  را به ایران و جهان معرفی نموده ، نیمی  از اشعاری که  غلام مارگیر می خواند همان  اشعار مراسم  مولود می  باشند که در هرمزگان  خوانده  می شوند  و برای کسانی که از کودکی با مولود و مولود خوانی اشنا هستند ، نغمه های اشنای  می باشند .         

                       

  مراسم رزیف خوانی

رزیف و رزیف  خوانی    را می توان  موسییقی سفر نامید زیرا  تمامی اشعار این مراسم به نحوی بازگو کننده   ، یک سفر دریای و یا حوادثی که در طول سفر با ان روبرو شده اند ، امروزه بصورت خیلی  محدودی  در بعضی شهرهای هرمزگان به مناسبتهای خاصی   شاهد برگذاری این نوع  مراسم هستیم ، بندر کنگ ، لافت، سلخ و جزیره  لارک از جمله این  شهرها  می باشد . در جزیره لارک  در مراسم  عروسی ها و  روز عید قربان و عید فطر ، مراسم رزیف خوانی به همراه شمشیر بازی  کما کان اجرا می گردد .  در بندر کنگ و شهرهای  لافت و سلخ در جزیره قشم  مراسم رزیف بدون شمشیر بازی می باشد .

                            

 

 

در مراسم رزیف  معمولا   چندین دهل نواز در  وسط  قرار دارند و   در دو طرف دهل نوازان  دو دسته ده نفری  ( این تعداد می تواند بیشتر یا کمتر باشد ) قرار دارند که به همراه نوازندگان دهل به جلو یا عقب حرکت می کنند . یک گروه  شعری را می خوانند و گروه بعدی   جواب می دهند .  اکثر این اشعار به زبان عربی است و لی بعضی جملات فارسی و  سواحلی هم  در بین اشعار به چشم می خورد . بعضی وقتها  داستان سفر یک لنج در یک سال بخصوص از پتدای سفر تا به اخر  بصورت شعر خوانده می شود  . در کودکی بارها  شاهد اجرای این مراسم  در جزیره لارک بوده ام و  همیشه ارزو داشتم زودتر بزرگ شوم تا بتوانم  در وسط گروه  دهل بزنم  و یا بجای شمشیر چوبی شمشیر اصلی بدست گیرم و رقص شمشیر  کنم ، از ان روزها  نزدیک به  چهار دهه می گذرد ولی بیاد ان روزها گهگاهی  بادبان خیال بر می کشم  و به همرا  گروه رزیف خوان لارکی  به اقیانوس  بی انتهای  رویاهایم  سفر می کنم  .

  

                                             شمشیر بازی  در مراسم  رزیف - جزیره  لارک

      ریتم  نواختن دهلها معملا  تندو یکنواخت می باشند  و  خیلی کم  ریتمها عوض می شوند مگر  اینکه خود  داستان  تعغیر کرده باشد .  در کشورهای هاشیه  جنوبی خلیج فارس بخصوص  کشورهای نزدیک به تنگه هرمز  شکل مراسم رزیف  چندان تفاوتی با  اجرای این مراسم در هرمزگان ندارند ، در شهرهای خصب و کمزار  ( عمان ) رزیف به همراه  شمشیر بازی می باشد

موسقی در هرمزگان

      

           مولودی ، رزیف خوانی و شمشیر بازی

 ارتباط تجاری ، سیاسی* ، مذهبی  منطقه شمالی  تنگه هرمز با قسمتهای جنوبی  ان باعث گشته که در منطقه شکل خاصی  از موسیقی  پدید بیاد  که  از لحاظ فرم و محتوا مشکل بتوان انها را از هم  جدا نمود. مولودی ، مراسم رزیف ، شمشربازی و لیوا  بخشی از این موسیقی  می باشند که در قسمت شمالی شمالی و جنوبی  تنگه هرمز  تقریبا  شبیح هم اجرا می گردند . متاسفانه بعضی از افراد که با فرهنگ و تاریخ این منطقه اشنا نیستند،  این نوع موسیقی با توجه به شکل اجرای ان و پوشش  نوازندگان  ، ان را موسیقی عربی و یا مختص به عربهای منطقه  می دانند  در صورتی که  این نوع موسیقی با توجه به قدمت ان و اشتراک فرهنگی مردم منطقه  ، باید ان را موسیقی  نواحی  تنگه هرمز  نامید ، زیرا در این نوع موسیقی ، یا مراسم ، شما  شاهد  حضور عناصری از فرهنگ ایرانی ، عربی ، افریقایی و هندی هستید که سالیان دراز در کنار هم زیسته اند . 

 مولود و مولودخوانی

                     

                               گروه  شام ** در لند ن  -موسیقی به سبک  مولودی               

این  نوع مراسم   که  در گذشته بیشتر به مناسبت تولد حضرت  محمد  در منطقه  برگذار می شود و بیشتر با خواندن اشعاری از   کتاب بر زنجی ( برزنگی )  و اشعاری در ذکر  نبی  مراسم ادامه  پیدا  می کرد و در بعضی شهرها با نواختن  دف ( دایره ) این مراسم  به اوج خود می رسید . بعد از انقلاب  با توجه به محدودیتهای که برای  اجرای مراسم عروسی  ایجاد کرده بودند و مخارج زیاد یک عروسی به سبک گذشته  و از طرفی حاکم شدن  جو مذهبی در جامعه ، در بعضی از خانواده ها  مراسم عروسی به مولود  خوانی در شب عروسی  محدود  گردید . اما همین مسله هم باعث گشت که فرم  مولود خوانی   تعغیرکند و بیشتر به یک مراسم  شادی نزدیک باشد تا صرفا  یک مراسنم مذهبی ، به کار گیری  چندین نوازنده  حرفه ای  دف و استفاده  از اشعار و نواهای  ریتم دار  همراه با حرکت  بدن  و  ایجاد گروه  ثابت و حرفه ای  مولود خوان ، شکل جدیدی از  موسیقی عرفانی  در منطقه  پدید اورده که  حتی بر روی بعضی از خوانندگان  پاپ هرمزگانی بی تاثیر نبوده است. در محله سورو  تا قبل از انقلاب  استفاده از دف در مراسم مولود خوانی مرسوم نبود  ولی  طی چند سال گذشته  گروه  نیمه حرفه ای  از نوازندگان  دف در مراسم  عروسی که بصورت مولود خوانی برگزار می گردد ، حضور ثابت و فعالی دارند .  

                            

                                       اجرای  مراسم   مولود خوانی در  سلخ - جزیره قشم

                     

 غلام مارگیر   شاید بتوان  یکی از بهترین  مولود خوانان هرمزگان  یا ایران  نامید که به همراه دف این سبک از موسیقی عرفانی هرمزگان  را به ایران و جهان معرفی نموده ، نیمی  از اشعاری که  غلام مارگیر می خواند همان  اشعار مراسم  مولود می  باشند که در هرمزگان  خوانده  می شوند  و برای کسانی که از کودکی با مولود و مولود خوانی اشنا هستند ، نغمه های اشنای  می باشند .         

                       

  مراسم رزیف خوانی

رزیف و رزیف  خوانی    را می توان  موسییقی سفر نامید زیرا  تمامی اشعار این مراسم به نحوی بازگو کننده   ، یک سفر دریای و یا حوادثی که در طول سفر با ان روبرو شده اند ، امروزه بصورت خیلی  محدودی  در بعضی شهرهای هرمزگان به مناسبتهای خاصی   شاهد برگذاری این نوع  مراسم هستیم ، بندر کنگ ، لافت، سلخ و جزیره  لارک از جمله این  شهرها  می باشد . در جزیره لارک  در مراسم  عروسی ها و  روز عید قربان و عید فطر ، مراسم رزیف خوانی به همراه شمشیر بازی  کما کان اجرا می گردد .  در بندر کنگ و شهرهای  لافت و سلخ در جزیره قشم  مراسم رزیف بدون شمشیر بازی می باشد .

                            

 

 

در مراسم رزیف  معمولا   چندین دهل نواز در  وسط  قرار دارند و   در دو طرف دهل نوازان  دو دسته ده نفری  ( این تعداد می تواند بیشتر یا کمتر باشد ) قرار دارند که به همراه نوازندگان دهل به جلو یا عقب حرکت می کنند . یک گروه  شعری را می خوانند و گروه بعدی   جواب می دهند .  اکثر این اشعار به زبان عربی است و لی بعضی جملات فارسی و  سواحلی هم  در بین اشعار به چشم می خورد . بعضی وقتها  داستان سفر یک لنج در یک سال بخصوص از پتدای سفر تا به اخر  بصورت شعر خوانده می شود  . در کودکی بارها  شاهد اجرای این مراسم  در جزیره لارک بوده ام و  همیشه ارزو داشتم زودتر بزرگ شوم تا بتوانم  در وسط گروه  دهل بزنم  و یا بجای شمشیر چوبی شمشیر اصلی بدست گیرم و رقص شمشیر  کنم ، از ان روزها  نزدیک به  چهار دهه می گذرد ولی بیاد ان روزها گهگاهی  بادبان خیال بر می کشم  و به همرا  گروه رزیف خوان لارکی  به اقیانوس  بی انتهای  رویاهایم  سفر می کنم  .

  

                                             شمشیر بازی  در مراسم  رزیف - جزیره  لارک

      ریتم  نواختن دهلها معملا  تندو یکنواخت می باشند  و  خیلی کم  ریتمها عوض می شوند مگر  اینکه خود  داستان  تعغیر کرده باشد .  در کشورهای هاشیه  جنوبی خلیج فارس بخصوص  کشورهای نزدیک به تنگه هرمز  شکل مراسم رزیف  چندان تفاوتی با  اجرای این مراسم در هرمزگان ندارند ، در شهرهای خصب و کمزار  ( عمان ) رزیف به همراه  شمشیر بازی می باشد

موسقی کار بر روی دریا

 موسیقی  کار                                     

         سحرگاهان  ، همه بر عرشه   لنج بوم جمع شده و منتظر دستور ناخدا  برای بالا کشیدن لنگر و بر کشیدن  هوزار ( بادبان)  هستند ، صالح که چند روز پیش  یک جا * شده   و هنوز حنای دامادی بر دستانش نقش بسته  بود، در گوشه ای با چشمان اشک الودش به ساحل  چشم دوخته بود و گهگاهی  دستمال   عطراگینی که به یادگار از تازه  عروسش دریافت نموده بود به بینی اش نزدیک می کرد ، بوی عطر تن یار و حجله عروسی ، دل کندن از شهر و دیار و یار  ، غم سنگینی  بر دلش نشانده  بود .

عبدلرحمان مرد میانسالی  که دیروز برای اولین بار شاهد گام برداشتن  کودک یک ساله اش بود ، به کوون** لنج تکیه داده بود و در عالم  خیال زمان را یک سال به جلو برده بود و شاهد دویدن کودک خردشالش برشنهای دریا بود ، او می دانست که سفر طولانی در پیش دارد .

ممدو که تا دیروز سرو پایش  غرق شادی بود و به همه می گفت که بعنوان  ولیت* **می خواهد با لنج  ناخدا یوسف  سفر کند ، در گوشه ای  نزدیک سلیدان **** کز کرده بود و بغض گلویش گرفته بود برای او که تازه به سن دوازده سالگی  پاگذاسته  بود  ، دل کندن از بپ و مم ، دادا و کا کا    کار راحتی نبود ، باران اشک از اسمان  چشمانش  می بارید .

ناخدا یوسف که مرد دریا دل و ناخدای با تجربه ای بود ، می دانست با چنین روحیه ای  نمی توان به دریا  زد ،  دستور برداشتن لنگر داده می شود  و هم زمان  ناخدا  با چند نفر از جاشوان قدیمی  ، پا ها را بر سطحه  لنج ( عرشه )  می کوبند و دستها  در هوا به حرکت در می ایند  و صدای  چاکه ( دست زدن)   فضای دیگری بر لنج  حاکم می کند ،

            چیکنگا    با با چیکنگا         ور شو    ورشو     چیکنگا  

           چیکنگا    با با     چیکنگا      ور شو    ورشو      چیکنگا

حالا همگی جواب  می دهند ، لنگر بال کشده شده و همه دستها  چاکه می شوند  ، دهلها نیز به صدا در امده اند ، صالح ، عبدلرحمان و ممدو هم غرق  چاک زدن و  حواب دادن هستند  چیکنگا  با با  چیکنگا      ور شو ور شو  چیکنگا       شوق سفر  بر فضای لنج  حاکم  می گردد

دستور بر کشیدن باد بانها نیز داده می شود ،

کلی ورشو  خلیلو سریا   ورشو ورشو  خلیلو سریا    ، این اوازها  به همراه  چاکه  و دهل،  لنج را راهی سفر یک ساله می کند   ، این نغمه ها و اوازها   صدها  و شاید هزاران سال است که   دریا نوردان و ساحل نشینان  جنوب ایران   ، به همراه کار  و سفر  ، سر می دهند و بخشی از موسیقی این دیار تشکیل می دهند .

چاک و چاکه زدن  نقش مهمی در موسیقی  جنوبی دارد  در بعضی مواقع  فقط دست زدن به همراه  اواز جمعی ، خود به تنهای  ساعتها  مجلس را گرم می کند .  اشعار موسیقی کار اکثرا کوتاه هستند و بارها تکرار  می گردند ، یک نفر که صدای رسای دارد  هر دفعه یک بند شعر با صدای مختلف می خواند و بقیه ان را تکرار می کنند  .  چاکه ( دست زدن)   امروزه بعنوان  نمودی از موسیقی جنوب شناخته شده است و از ان در مجالس مختلف استفاده  می کنند .

 

 

* در استان هرمزگان  وفتی داماد به خانه عروس می بردند می گفتند یک جا  شده . چون رسم بود که داماد  مدت یک هفته مهمان  خانواده عروس  باشد  و به همین خاطر جحله عروسی هم در خانه عروس بر پا می کردند.

** کوون ، اطاقک لنج

***  ولیت ، بچه های جوانی که  برای جاشو شدند در لنج شروع به کار می کردند 

**** سلیدان  ، اشپزخانه  لنج

 

 

   صید مروارید و نقش مهم ان در اقتصاد  منطقه باعث شده بود که در گذشته  نه چندان دور هزاران  نفر در این بخش مشغول به کار باشند ، صید مروارید کارطاقت فرسایی بود و غواصان بیش از چهارده ساعت باید غوص می کردند   در چنین شرایتی  برای غلبه بر فشار  کار  همیشه چند نفر در لنج بودند که با نواختن بر دهل ها و سردادن اواز جمعی غواصان را برای غوص بعدی اماد ه می کردند . نوشته پائین اشاره است به نقش صید مروارید و موسیقی صید وتاثیرات این نوع موسیقی بر موسیقی محلی کشورهای حاشیه خلیج فارس .

Songs of the Pearl Divers

[Khaliji music encompasses traditional folkloric music—with its blend of Bedouin, Persian, Indian and African elements—as well as classical forms such as mawwal and sawt, and now electric pop music.  Starting with the folkloric realm, one of the most fascinating genres is pearl diving songs.  Pearl diving songs are found in Bahrain, Kuwait, Qatar, and Abu Dhabi, but Bahrain is center of the diving and the songs.  Once the island nation’s most important industry, diving was in decline even before oil was discovered in 1932.  Bahrain had 1500 pearl diving boats in 1833, just 340 in 1934.  But before that, tradition seems to go back some 4000 years.  Pearl divers included Africans (originally slaves) as well as Indians and Sri Lankans.  And that complex legacy is audible in the powerful, hypnotic music that survives today.]

 به کسانی  که در لنجهای مخصوص صید مروارید  اواز می خواندند    nahhams  می گفتند،

گرچه امروزه دیگر از نهامس های پیشین خبری نیست  و لی ریتمها و اوازهای انان در  موسیقی منطقه بخوبی می توان دید . 

             

موسیقی هرمزگان   ،موسیقی ، کار و تلاش است ، از صید مروارید می گوید ، از سفر به سر زمینهای دور دست می گوید ، از دریای نیلگون و ماهها دریانوردی می گوید ، از غم دوری و از شادی  می گوید . موسیقی هرمزگان اواز زندگی ساحل نشینان جنوب است

خلیج فارس یکی از آلوده ترین دریاهای جهان

خلیج  فارس  یکی از الوده ترین دریاهای  جهان

سرازیر شدن سالانه حدود یک میلیون  تن مواد نفتی بوسیله کشتی های مختلف و سکو های حفاری  و حدود  ده میلیون تن پساب شهری و صنعتی  به خلیج فارس ، ابهای این منطقه بعنوان الوده ترین  دریای جهان تبدیل نموده  است . این الودگی مهمترین و عمده ترین خطری است که محیط زیست منطقه  تهدید می کند  و هم اکنون تاثیرات مخرب ان بر محیط زیست منطقه می توان مشاهده نمود .

    عکس هوایی  ار ابهای الوده  بین بحرین و سعودی                            عکس هوای از لکه های نفتی  در ابهای خایج فارس  ( عکس از فاصله چند کیلومتری )

   الودگی ابهای  خلیج فارس جان انسانها تهدید  می کند   

ماهی و دیگر فراوردهای دریایی  در منطقه به علت بالا بودن الودگی ابها  حامل مقدار زیادی مواد سمی هستند که می توانند بر سلامتی انسانها  تاثر مستقیم بگذارد  . ازمایشاتی که اخیرا بر روی ماهیهای صید شده در خلیج فارس انجام داده اند نشان می دهد که درصد موادی چون جیوه و سرب در این ماهیها به درجه رسید که می تواند مصرف ان در طولانی مدت سلامتی انسانها بخطر اندازد . 

                         

                                                پرندههای  الوده به   مواد نفتی  در سطح  دریا

                     نابودی محیط زیست و تاثیر ان بر جانوران دریایی در خیلیج فارس

  صدها تن مواد نفتی با نشست در کف دریا و ساحل  باعث از بین رفتن مرجانها و علف های دریایی  و جنگلهای  هرا   می گردند که خود زیستگاه و منبع  تغذیه صدها نو از جانوران دریایی هستند ، تخریب محیط زیست در ابهای خلیج فارس عملا زندگی بخشی از حیوانات دریای به خطر انداخته و در طولانی مدت می تواند به نابودی کامل  و انقراص نسل این حیوانات گردد.

                                           

                             مرجان   زنده                                                         مرجان  مرده در اثر الودگی

                                          منطقه مرجانی خلیج فارس  به رنگ قرمز مشخص گردیده است

          حیواناتی  نادری  که بر اثر این الودگی از بین دارند می روند

 در اینجا اشاره کوتاهی  می کنیم به بعضی  از این  جانوران نادر در ابهای خلیج فارس  ، اکثر این جانوران  برای تنفس مجبورند به سطح اب بیایند و مستقیما با مواد نفتی سطح اب تماس حاصل نموده و یا از طریق تغذیه ماهی های الوده  ، مسموم گشته واز بین می روند .

۱- نهنگ : در خلیج فارس چند نوع نهنگ  زندگی می کند که در سالهای اخیر بعلت الودگی دریا  و تردد بیش از حد کشتیها و گسترش  ماهیگیری  و کاهش ماهیهای ریز ( متوتا ، کاشغ ،مومغ و...... ) و پلانگنونها *  ، تعداد انها  رو به کاهش نهاده است.

 

                               نهنگی  در ساحل  هرمز   - عکس از  روزنامه ایران  ( این یک نوع کولی کر است  روزنامه ایران به اشتباه ان را نهنگ نامیده )                                                                 

۲- کولی کر ( کوسه نهنگی ) این نوع کوسه به علت بزرگی ان  به کوسه نهنگی معروف می باشد  ، از ا لحاظ تغذیه هم مثل نهنگ بوده  و ماهیهای ریز و پلانگتون غذای اصلی  کولی کر می باشد . در هرمزگان  به کولی کر معروف می باشد ، چون در قدیم که این نوع کوسه برای روغنشان (سیفه) ** صید می کردند ، قایق های تا نزدیکی کوسه پیش می رفتن ،بدون اینکه کوسه فرار کرده باشد ،به همین خاطر می گفتند که این کولی کر است . از جگر این کوسه که ۳/۱  وزن بدنش بود  روغن می گرفتند .

                                        کولی  کر  (  کوسه  نهنگی )

 ۳-گاو دریایی : که به انگلیسی ان را دوگونگ  و در بندرعباس به مچ یا مشک (به علت شبیح به مشک بودن )  معرف است  یکی از حیوانات نادر در ابهای خلیج فارس می باشد ، علفخوار می است و چمن های دریای عذای اصلی اش می باشد  وزن ان بعضی وقتها به ۴۰۰ کیلو میرسد و تا ۳ متر رشد می کند .برای تنفس به سطح اب می اید  ، تا ۷۰ سال عمر میکند . در ابهای کم عمق ساحلی زندگی می کند هربار فقط یک بچه می زاید .

     متاسفانه  نه تنها الودگی ابها این حیوان را تهدید می کند بلکه  گسترش بنادر ، اسکله، جزایر مصنوعی ، تردد قایق ها  و تورهای  ماهیگیری نیز خطراتی هستند که  گاو دریای خلیج فارس با ن روبرو است . هم اکنون تخمین زده می شود که حدود ۷۰۰۰  گاو دریای در خلیج فارس باقی مانده اند که اکثرا در قسمت جنوبی خلیج  پراکنده اند و در شمال خلیج سالها است که دیگر دیده نمی شوند .

۴- انواع لاک پشتها ، دولفین ها و پرندگان دریای می توان نام برد که مستقیما  نسل انها به علت الودگی دریا ، نابودی زیستگاه و کمبود غذا ( به علت صید بی رویه )  ، رو به کاهش نهاده  و در اینده  خطر انقراض نسل انها پیش بینی می شود .

     روزانه صدها کشتی  حامل میلیون ها تن نفت  از خلیج فارس راهی سراسر جهان می وی شوند و میلیاردها  دلار سود نصیب شرکتهای بزرگ نفتی و کشورهای صادر کننده نفت می گردد . اما انچه نصیب خلیج فارس  می گردد چیزی نیست  جز فاجعه ، نا بودی محیط زیست و نابودی بخشی از اقتصادی بومی ( ماهیگیری ) . اگر یک هزارم  انچه از نفت بدست می اورند ، خرج حفظ میحط زیست  و جلوگیری از الودگی ابهای خلیج فارس می گردید ، امروزه با چنین خطری  رو برو نبودیم .

 × برای خواندن یکی از مطالب در باره  الودگی ماهیهای خلیج فارس اینجا کلیک کنید

 × اطلاعات بیشتر در باره گاو دریای و زیستگاه انان . اینجا کلیک کنید

نگین خلیج فارس هرمز

جزیــــــره هـــــــــــرمز  نگین درخشان  خلیج فارس

 

                                                تاریخ درخشان هرمز   ، تجربه که تکرار نشد ، شکوهی که باز نگشت

          

در رابطه  با جزیره هرمز و  تایخ این جزیره کتاب و مطالب زیادی نوشته شده است ، خوشبختانه  در این رابطه انقدر  منابع و اسناد  زیاداست که می توان کتابهای متعدد  دیکر هم نوشت .  ولی هدف من  نوشتن کتاب نیست  بلکه اشاره به بعضی اسناد و  نوشتهای تاریخی است که کمتر  به انها اشاره شده است .در نقشه بالا جزیره  هرمزدر دوران شکوفای و رونق دیده می شود  در شمال شرقی جزیره  ساحل و رودخانه میناب و در قسمت شمال غربی  منطقه سورو  و در شرق  جزیره قشم و قایقهای که برای حمل اب و مایحتاج روزانه مردم هرمز بین قشم و هرمز طردد میکنند.

 

    بندرگاه  و گمرک جزیره  هرمز در شمال شرقی این جزیره   . 

             در نوشته قبلی در رابطه با بندر هرمز در ساحل  تیاب میناب و علل انتقال مرکز تجاری این بندر به جزیره جرون که بعدها به جزیره هرمز معروف گردید ، اشاره کردیم حال به بعضی عواملی که به رونق این جزیره و بطور کلی به رونق  دادو ستد و تجارت از طریق دریا گردید اشاره کوتاهی می کنیم .

 تسلط تیمور لنگ بر اسیای مرکزی و   خاورمیانه ، تصرف دمشق ، بغداد و اصفهان که  مراکز عمده تجارت در منطقه بودن ضربه بود بر تجارت و راههای زمینی ، در سال ۱۴۰۵ با مرگ تیمور لنگ  نا امنی و شورش سرار منطقه تحت سلطه تیمور فرا گرفت و عملا اقتصاد اسیا را به رکود کشاند . جاده مشهور ابریشم اهمیت گذشته خود را از دست داد و تجارت بین شرق و غرب اسیا از طریق  راههای  زمینی محدود یا غیر ممکن گردید ، در این  شرایت  حاکمان چین به فکر چاره افتادن  و با هوشار ( ساختن )  صدها کشتی بزرگ ، کاروان عظیم دریای راه انداختن و برای تجارت راهی اقیانوس هند  گردیدند *  .  فرمانده این کاروان بزرگ دریای به عهده  دریادار  زینگ هی  بود  ، اسم اصلی زینگ هی  ماهو  بود که معادل محمد در زبان چینی ان موقعه بود . ماهو که پدر بزرگش مسلمان  و از سرداران  مغول بود ، طی سفر  دریای خود که سالها به طول انجامید به هر جا که میرسید درباره زندگی و فرهنگ ان منطقه  تحقیق می نمود ، حاصل این نوشتها بعدا بصورت کتابی  منتشر گردید.   محققان اروپای از این کتاب استفاده زیادی نموده اند .  

 

 کشتی  و بازارچه  چینی ها در    بنادر  خاورمیانه 

اولین  کاروان  دریای که بطرف  هند و خاورمیانه  حرکت نمود  شامل  ۳۱۷  گشتی بود در اندازه های مختلف   که بزرگترین انها  بطول  ۱۴۰ متر و عرض ۵۷ متر و دارای  ۹ دول ( دکل ) بود  و در مجموع ۲۷۸۷۰ نفر این کاروان را  همراهی می کردند که شامل بازرگانان ،  سربارزان ، ملوانان ، دفترداران و سفرای چین بودند.

 ماهووان به همراه کاروان عظیم دریای خود دو بار  از هرمز دیدن نمود و در انجا به دادو ستد پرداخت، وی در مدت اقامت خود در هرمز ، ضمن  توضیح دادن وضعیت تجاری و اهمیت اقتصادی جزیره هرمز ، زندگی روزمره مردم نیز به نگارش در اورده است . زینگ هی در اخرین سفر خود به هرمز سال ۱۴۳۱ تا ۱۴۳۳ میلادی ، در باره مردم هرمز  نوشت ؛ شاه جزیره  و تمام  مردم مسلمان  مومنی بودند  و پنج بار در روز  عبادت می کردند و هر روز حمام می نمودند. ؛  وی ادامه می دهد  و می گوید ؛ در انجا  خانواده فقیر وجودنداشت و اگر کسی دچار مشکل می شود  دیگران با دادن لباس و غذا و پول  ، به انها کمک می کردندکه زندگی عادی داشته باشند . مردم چهره بشاشی  داشتند.

جزیره هرمز  در سال ۱۶۲۶ میلادی  

    زینگ هی ادامه می دهد ؛ هرمز در شمال بعلت نزدیکی به خشکی ( از طریق تیاب میناب  به سیر جان و کرمان  واز طریق بندر سورو  به لاتیدان ، لارستان و فارس )  با اکثر شهرهای بزرگ ایران  ، اسیای مرکزی  و عراق  ارتباط داشت . زینگ هی ادامه می دهد  ؛ کشتی های خارجی از همه جا  راهی هرمز هستند و بازرگانانی که از طریق خشکی مسافرت می کنند برای پیوستن به بازار  و تجارت  وارد هرمز می شوند ؛.  وی می گوید ؛ اکثر مردم  این کشور  ثروتمند هستند ؛ .  زمانی به عظمت و اهمیت  هرمز پی می بریم که بدانیم  این جزیره کوچک خشک و بی اب چگونه به مدت ۳ سال  ۱۴۳۱ - ۱۴۳۳  پذیرای  ۲۷۰۰۰ نفر از تجار چینی و همراهانشان بوده به اضافه هزاران بازرگان و کارکنان کشتی های که از هند ، افریقا ، کشورهای عربی هر ساله به هرمز می امدند . تهیه  مایحتاج روزانه این همه ادم نیاز به یک سازماندهی  منظم و مدریت   پیشرفته  داشته است .

     *در سال ۱۳۱۰ البوکورک  فرمانده نیروهای  پرتغالی در اسیا  که بر غرب هند تسلط یافته بود  می گوید؛ برای تسلط کامل بر تجارت در اقانوس هند کنترل ۳ نقطه کلیدی دیگر لازم است  ، مالاکا  ( حدود مالزی )  عدن ( در دهانه دریای سرخ ، باب المندب ) و  جزیره هرمز ،   وی می گوید ؛ با تصرف هرمز کنترل  تجارت در منطقه خلیج فارس  و تمام سرزمین  ایران  و اسیای میانه و  خاور میانه را  بدست می اوریم . 

                                                      بادگیرها  و خانه های  چند طبقه   جزیره  هرمز

     *  یاکو ویس د کوتری   بازرگان فلمیش ( بخش هلندی زبان بلزیک )  که در خدمت پرتغالیها بود و همراه انان  بارها به هرمز مسافرت کرده بود ،  در سال ۱۶۰۶  نوشت ؛ در فصل تجارت  و در دوران  بارانهای  موسمی  ( جون ، جولای ، اگوست )  بیش از  ۲۰۰ کشتی  بزرگ تجاری  شاهن ( پر از  )  هل از سیلان  و دیگری شاهن از  پارچه و لباس از بنگال  ، زردچوبه  و میخک  و شکر از  بندر  کوچین ( جنوب غرب هند )  ، کشتی های دیگری   پر از برنج از منگلور  ( غرب هند )  و گشتی های از عدن و مکه  برای خرید  فولاد  در هرمز  لنگر انداخته بودند .   این  بازرگان بلژیکی دهها کالا نام می برد که در هرمز  توسط صدها بازرگان  خرید و فروش می شوند . او می گوید ؛ تنها  سود گمرکی این کالا ها در سال بیش از ۱۰۰۰۰۰    کوروزادو ( سکه طلا که به کوروزاد البوکورک  نیز معروف بود )  بود .    دکوتر  می گوید  ؛ بازرگانانی که در سال دو بار  برای تجارت به هرمز می امدند  حدود  ۴۰ تا  ۵۰ درصد   سود حاصل می کردند .   

   گفتها  و نوشتهای  زیادی در باره  هرمز  برای گفتن و نوشتن  وجود دارد  که امیدوارم  دوستداران  تاریخ و فرهنگ  هرمزگان  و محققان  ان را برای اشنای با ، شکوه  ، جلال و  نقش  مووثر این منطقه در تاریخ ایران  ، به رشته تحریر در اورند .

 وضعیت فعلی  هرمز  و هرمزگان  با تاریخ پر شکوه  گذشته قابل  مقایسه  نیست و نمی باشد .  متاسفانه عدم توجه به منافع ملی ، بی کفایتی ،بی لیاقتی و  بی درایتی  حاکمان  باعث گردیده از حداقل های  توانای منطقه نیز به خوبی استفاده نشود ، اسکله سورو ( شهید با هنر ) و اسکله گچین ( شهید رجای ) با  داشتن تمام امکانات و ارتباط جاده ای و راه اهن با  اسیای مرکزی  نتوانسته نقش فعالی در بازار منطقه  داشته باشد  و این در حالی است که  بیابانهای  جبل علی  در دبی  به بزرگترین  بندر  منطقه و اسیا تبدیل گردیده و حتی نیمی از  صادرات  و واردات ایران نیز از  جبل علی  انجام می گرید و هم اکنون بزرگترین  بندر کانتینر   منطقه  نیز در بخش شرقی امارات در کنار دریای عمان در حال شکل گیری است .

  و دردناکتر اینکه بیش از نیمی از سرمایه گذاری در  دبی  دلارهای نفتی است که از ایران فرار کرده  ویا فرارش داده اند ( توسط اقازادهاو نهادهای وابسته به نظام) واینکه اباد گر دبی هستند  .  سال گذشته مقامات دبی اعلام  کردند که طی چند سال گذشته ایرانیها بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار در دبی سرمایه گذاری کرده اند .

 

    عکس ماهواره از جزیره هرمز و  موقعیت جغرافیای این

زنگبار وجمبو

سفری به زنگبار - جـمـبـو               بخش ( ۱ )

اشاره کوتاه به تاریخ زنگبار 

بخش ( ۱)   

تجارت  ـ اقوام  -  زبان

در اکثر  مباحث مربوط به فرهنگ و اداب ورسوم  مردم هرمزگان  و بطور کلی جنوب ایران  ؛  اشاره به حضور وتاثیر فرهنگ افریقای در این منطقه است و اینکه بخشی از هموطنان ساکن در جنوب ایران  از خوزستان گرفته تا چابهار ریشه قومی وتباری در افریقا دارند .

در همین رابطه  در بعضی از کتابهای  منتشر شده در باره جنوب ایران ؛ اشاره شده است . در ادامه همین مباحث و برای روشن شدن بیشتر قضیه ؛ نگاهی می کنیم به  تاریخچه زنگبار و  چگونگی ارتباط  این منطقه از افریقا با جنوب ایران .

 زنگبار  مجموعه جزیره است در شرق افریقا ودر نزدیکی ساحل تانگانیکا ( تانزانیا )  و از قدیم  مرکزی بود برای تجارت و دادوستد بین سرزمین اصلی افریقا با منطقه خلیج فارس و هند.

تجارت پر سود طلا ؛ عاج  ؛ ادویه  ؛ عنبر ؛ تخته و برده باعث گردید که تجار ایرانی و عرب ( عمانی ) راهی منطقه سواحل بخصوص زنگبار گردند .

یکی از حاکمان شیراز بنام علی بن سلطان الحسین در سال ۹۷۵ میلادی به همراه  خانواده  و حدود ۷۰۰ نفر از یارانش با چندین جهاز راهی افریقا گردیدند و در جزایر زنگبار استقرار یافتند. این گروه که بعدها به شیرازی معروف شدند به همراه اعراب عمانی تاثیر زیادی در شکل گیری مدنییت و تجارت در زنگبار داشتند.شیرازیها این سرزمین جدید را(  بر   ) یا ساحل زنگی نامیدن ( زنگی بر ) که بعدها به  زنگبار  .تغیر یافت.

 استادان ماهر  لنج سا ز در بندر لافت ( جزیره قشم )  و بندر کنگ  ؛ یا ساختن لنجهای  بزرگ  چند صد تنی به دریانوردان لافتی کنگی و سورویی ؛ امکان داد که در تجارت با زنگبار  و حمل کالا به بندر هرمز ( تیاب میناب )  نقش فعال داشته باشند .

بندر هرموز لنگرگاه  کشتی های بود که از سواحل هند و افریقا و حتی جزایر ملوک وچین   طلا  ؛ نقره ؛ ادویه ؛ عاج و ظروف چینی  با خود حمل می کردند.

بازرگانان عمانی که به دنبال امکانات تجاری ؛ بندری و بازارهای جدید برای کالاهای خود بودند با کمک دولت عمان در حدود سال ۱۰۰۰ میلادی بندرهرموز به تصرف خود در اوردند و به مرکزی برای فروش کالاهای وارداتی  از زنگبار کرده بودند .

بدین طریق سواحل ایران ؛ عمان و هند  عمده مر کزی بودند که با منطقه زنگبار رابطه تجاری فعالی داشتند .

 جهازهای عمانی و ایرانی به جز کالاهای مختلف بصورت محدود هم برده برای فروش و بعضا  کار روی  لنجها و بنادر  با خود می اوردند.

         زنگبار از سال  ۱۵۰۳ تا ۱۶۹۸ مستمعره پرتغال بود  انها از زنگبار برای تجارت و بعنوان بندر تدارکاتی برای ادامه مسافرت به هند ؛ چین و منطقه خلیج فارس استفاده می کردند.  پرتغالیها برای رسیدن به هرمز  سال ۱۵۰۶ از دریانوردان عرب در زنگبار که به مسیر دریای منطقه اشنا بودند استفاده کردند .

در سال ۱۶۹۸ سلطان عمان بنا به در خواست تجار عرب و سلطان زنگبار با اعزام نیروهای نظامی به زنگبار به سلطه پرتغالیها در منطقه سواحل  پایان داد .

در سال ۱۸۳۰ سلطان سعید بن سعید با تو جه به اهمیت زنگبار ؛ مرکز فدرت سیاسی خود از مسقط به زنگبار انتقال داد و خود را سلطان عمان و زنگبار نامید.

در سال ۱۸۹۰ نیروی دریای انگلیس  وارد زنگبار شد و به قدرت مطلق سیاسی و نظامی عمانیها خاتمه دادند .انگلیسها برای گرداندن  سیستم اداری  و نظامی     خود ؛ تعدادی زیادی هندی ؛ پارسی و بلوچ از مستعمره خود ( هند )  به زنگبار انتقال دادند  که هم اکنون بخشی از جمعیت چند نژادی زنگبار تشکیل می دهند .

   در سال ۱۹۶۳  حکومت بریتانیا بار دیگر قدرت به سلطان عرب  جزیره که دست نشانده خودشان بود دادند و زنگبار را مستقل اعلام نمودند .

                                    

                                                                                         یک خانواده عمانی در زنگبار  

 در سال ۱۹۶۴ حزب شیرازی و حزب افریقای  با هم متحد شده و تشکیل   حزب مشترکی دادند به اسم شیرازی افریقای این حزب جدید دارای گرایشات ناسیونالیسم افریقای و مارکسیتی بود. در همین سال اتحاد شیرازی و افریقای با انقلاب به سلطه اعراب خاتمه دادندو شیخ عبید کارمه بعد از ۵۰۰ سال اولین حاکم  افریقای تبار زنگبار گردید. در همین سال  با اتحاد بین زنگبار و تانگانیکا کشور جدیدی  بنام اتحاد جمهوری تانزانیا تشگیل گردید و جولیو نیرر ریس جمهور و شیخ کارمه بعنوان معاون ریس جمهور انتخاب گردید.

زنگباراز لحاظ داخلی کاملا مستقل می باشد و بصورت خود مختار اداره می گردد. و امور خارجی در دارسلام مرکز تانزانیا تصمیم گیری میشود.

از ترکیب قومی و نژادی ایرانیها و  بنتو افریقای در زنگبار گروه قومی جدیدی بو جود امده که به انها شیرازی می گویند و تمام کسانی که از این گروه هستند  نسب خودرا  به اولین مهاجران ایرانی  و علی بن سلطان بن حسین  نسبت می دهند  ( در سال ۹۷۵ از شیراز به رنگبار امدند ) .

سواحلی و سواحل ضمن اینکه به مناطق شرق افریقا وزبان رایج در این منطقه گفته می شود از   لحاظ قومی و ترکیب جمعیتی  بیشتر به کسانی گفته می شود که از ترکیب قومی ونژادی عربی و افریقای  بنتو   هستند. 

زبان سواحلی ترکیبی است از زبان مردم بومی منطقه بخصوص  بنتو   و تعداد زیادی کلمات عربی و فارسی قدیم    این زبان در شرق و تا حدودی مرکز افریقا بکار برده میشود.

در زبان سواحلی بعضی کلمات با بندری  خیلی نزدیک و هم معنی هستند مثل  :

کا کا = برادر     -     دادا=    خواهر         - بندری= بندری ( بندرگاه )-        سیفه=سیفه ( روغن کوسه )    - منشوه = منشوه (یک نوع قایق )     -    چنگو =چنگو ( یک نوع ماهی خوش مزه برای برشتن )   -   رفیقی = رفیق ِ دوست 

در اصطلاحات دریانوردی و لنج داری و مراسم زار کلمات مشترک بیشتری داریم.

چند کلمه  و جمله کوتاه به زبان سواحلی :

جمبو = سلام        - سننه= خوب   عالی  خیلی     -  کا کا میزی = دانشجو        -   حباری = چطوری ؟   -  مزاری سننه =خیلی خوب

کواری = خدا حافظ     -   بووانا =اقا -   جناب        اسنتی سننه = خیلی ممنو        -    جمبو بووانا = سلام اقا

ح کونا ما تا تا = اشکالی ندارد.  مشکلی نیست .خبر بدی نیست       - می می = من       - وی.وی = تو . شما

زیچی = قشنگ . زیبا

 

 بخش  ( ۲) موسیقی زنگباری و تاثیرات ان در منطقه

بندر عباس(جرون)

جرون دوران پر شکوه سورو

 

                          سورو تاریخ ۱۵۰۰ ساله بندر عباس- ۲                                                                                 

    در بخش یک مختصر اشاره کردیم به  قدمت و موقعیت  منطقه سورو در بخش دو  نگاهی می اندازیم به گوشه دیگری از تاریخ سورو قدیم (جرون ) و  شکل گیری شهر بندر عباس و تناقضاتی که پیرامون نام قدیم این شهر وجود دارد ( گامرون ، گمبرون، گمرو ، گمرگ و کامرائو ) .

جرون نام قدیمی جزیره  هرمز  بود ، اما بعد از انتقال مرکز تجاری و بازرگانی هرمز قدیم ( تیاب میناب ) به این جزیره و ایجاد شهری بنام  هرمز  در این جزیره ، کم کم اسم هرمز  با توجه به سابقه تاریخی ان ، جای جرون گرفته و بعنوان جزیره هرمز شهرت جهانی یافت.بعدها نام جرون به بندرگاهی که در منطقه سورو قدیم و جود داشت اطلاق گردید.

با رونق و گسترش تجارت در جزیره هرمز بندر جرون هم رو به رشد نهاد از این بندر برای بارگیری و تخلبه کالاهای تجاری جزیره هرمز استفاده می شد .

      ؛ جرون شهری است نیکو و بزرگ و دارای بازارهای خوب  که بندرگاه هند و سند می باشد  و مالتجاره های هندوستان از این شهر به  عراق عرب و  عراق عجم و خراسان حمل می شود .؛  . ( به نقل از ابن بطوطه جهانگرد مراکشی ) بر گرفته از کتاب  از بندر جرون  تا  بندر عباس ، نوشته  احمد سایبانی .

                          

            نمای بندر سورو ( جرون) در شرق بندر عباس گامبرون سابق -۱۱۷۴۴-۱۷۳۵  توسط نقاشان هلندی که در خدمت کمپانی هند شرقی هلند  بودند،  کشیده شده که تصویر کاملی از سواحل و منارل ان زمان نشان می دهد ، تصویر بالا شرقیترین نقطه از ساحل که محله سورو ( بندر سابق جرون )بود    نشان می دهد .

    پرتغالیها بعد از تصرف هرمز ، برای بارگیری و تخلیه کالاهایشان و دسترسی به راهای خشکی   در سال ۱۵۱۲ در ساحل سورو نیرو پیاده نموده و این بندر به اشغال خود در اورده وبه بنای استحکامات نظامی پرداختند . پرنغالیها این بندر کوچک با توجه به وجود خرچنگ های زیاد در ساحل ان ، کامرائو نامیدند.  فقط در اسناد متعلق به پرتغالیها  از این بندر به عنوان کامرائو یادشده است بعد از دو سال تسلط پرنغایها بر سورو (جرون ) ، نیروهای ایرانی به کمک هلندیها و انگلیسی ها پرتغالی ها را از این منطقه بیرون راندند ، نیروهای وفادار به شاه  عباس صفوی   بعد    از ویران کردن استحکامات نطامی پرتغابیها در سورو ( جرون) ، در شرق  منطقه سورو  در مرز فارس و کرمان مستقر شده و قلعه و استحکامات دیگری بنا نمودند و طبق قرار قبلی که با نیروهای هلندی و انگلیسی داشتند به انها اجازه دادند که در این منطقه به ایجاد ، انبار ، پادگان و منازل مسکونی بپردازند . انها این منطقه را با توجه به نزدیکی ان به مرز فارس و کرمان (شرق سورو ) که محلی برای عبور کالاها به داخل و خارج از منطقه بود و دارای رهداری و  کالاها باید برای برای ورود و خروج مالیات(گمروکی} می دادند این منطقه نیز به گمرک که یک کلمه ترکی است معروف گردید و در اسناد انگلیسی و هلندی به صورت  گمرو ، گامرون ، گمبرون از ان یاد می گردد.

     در نوشتهای بالا به ریشه کلمه گامبرون پرداخته  و به اسناد مختلف اشاره گریده که بعضی انها گامرون یا گامبرو ن  بر گرفته از کلمه گمر ک می دانند که  یک کلمه ترکی است  . در اکثر اسناد مربوط به کمپانی هند شرقی هلند و شرکتهای انگلیسی که در بندر عباس قدیم (گامرون ) فعال بودند ، کمتر به کلمه کامرائو بر می خوریم ، با توجه به اینکه رسم الخط انگلیسی ، هلندی و پرتغالی چندان تفاوتی با هم ندارند ، کلمه کامارئو  به همین شکل حفظ می گردید یا تغیری خیلی کمی پیدا میکرد.بنا بر این می توان گفت که گامرون ، گمبرون یا گمبرون  همان کلمه کامراوو (خرچنک )  به معنی خرچنگ نیست ، بلکه ریشه در کلمه ترکی  گمرک دارد که بصورت گمبرو ، گامرون و گامبرون در امده است

در زبان  کمزاری (لارکی ) که یکی از  زبانهای قدیمی این منطقه می باشد  ، هنوز به بندر عباس  گمروک یا گمرو  می نامند ، وقتی از یک لارکی که از بندر عباس بر گشته ،سوال کنی از کجا می اید میگوید از گمرک( پ گییا تایی ؟  پ گمروک ).

     هلندیها در بندر عباس بنای مستحکمی ایجادنمودند که یک مجموعه نطامی، تجاری و مسکونی  شامل می گردید.

                         

                                             

         بناهای مربوط به هلندیها  ، برج معروف به ؛ برج نارنجی ؛ در سمت راست تصویر به خوبی دیده می شود ۱۷۳۵-۱۷۴۴

  انگلیسها و هلندیها  با ایجاد خطوط دریایی از اسیا و اروپا به بندرگاه جدید،  بندرعباس (گامرون) رو به پیشرفت نهاد و کلیه فعالیتهای تجاری بندر جرون ( سورو ) به بندر عباس منتقل گردید.و بندر جرون رونق و شکوه گذشته خود از دست داد .از این تاریخ شهر جدید بندر عباس  در اطراف  عمارتهای مربوط به اروپایها  شکل گرفت . صدها نفر از منطقه لارستان ، و از اطراف بندر عباس برای کار و تجارت راهی این شهر گردیدند ، تجار و بازاریان سورو نیز مغازهای خود از جرون به شهر جدید بندر انتقال دادند و برخی نیز راهی* میناب گشته و در انجا به کسب و کاسبی  پرداختند در گذشته مغازهای زیادی همچنین تعدادی از     باغات میناب متعلق به اهالی سورو بود .در باره فعالیت تجاری سورویها در بازار بندر عباس ، سدید سلطنه کبابی ضمن شرح بازار بندرعباس تعداد مغازهای این شهر بر شمرده و می گوید ،** بزاز پنجاه باب ، خراز پانزده باب ،بزاز اهل سو رو  بیست و هشت باب، .......................... ؛  کبابی در بخش دیگری از نوشته هایش در باره سورو  می گوید؛سورو از توابع محال، و نیم فرسنگ مغرب عباسی واقع ، و بیشتر اصناف و کسبه عباسی  یا اهل سورو  هستند یا به بدی هوای عباسی ، در انجا سکونت اختیار کرده اند . هر روز  صبح ها به عباسی امده و عصرها  مراجعت به سورو کنند ، بدین  مناسبت بازار و دکاکین عباسی زود بسته می شود . ؛ کبابی در ادامه  می نویسد ؛ سورو بیست و یک فروند کشتی شراعی دارد ، که هفت فروند ماهیگیری و چهارده فروند ان  بار کشی است  

                                    بوم  ، لنج شراعی یا هوزاری ( بادبانی )  مورد استفاده  در سورو قدیم ، از این نوع لنج برای مسافرت  ذریایی  راه  دور استفاده می کردند  ،  تا حدود ۳۰ سال پیش همیشه  چند لنج بوم  در ساحل سورو  لنگر انداخته بودند ولی امروزها از بوم کمتر   استفاده می شود  وجای ان لنج های    که   به   مدل    پاکستانی معروف گرفته اند .  احمد شاعر ( احمد لنگو ) شاعر  محله سورو  شعری در باره لنج بوم سروده بود که  در مراسم  عروسیها می خواند 

                      بوم ساعتی هوند  وا دو بندیره *              زنون پوش بکنی  جیمه کندوره*

                    از بمبی  تا بندر  شو کشید هوزار  *        جفت  وا  جفت نهندن  همه شون سینگار  * 

                  زنون از لهر * بیایی در  ، بسوزنی گشته * و اسفند

                                                                                             کــــــــــــه لنجــون هوندن از سـفر

 

 

          محله سورو در شرق شهر بندر عباس امروزه یکی از محلات بندر عباس می باشد  .

* تا چند دهه پیش هم تعدادی از اهالی سورو در میناب صاحب مغازه و باغ بودند و اولین سینمای شهر میناب توسط یکی نفر سورویی بنام ماشاالله ناصری ، بنا گردید ، ارتباط منطقه سورو  با میناب بر می گردد به دوران رونق میناب و بندر هرمز در تیاب میناب .

** از کتاب بندر عباس و خلیج فارس ؛ اعلام الناس فی احوال بندر عباس ؛ نوشته محمدعلی سدید السلطنه کبابی  که به همت احمد اقتداری تصیح و چاپ گردیده است  .  ص ۵۱۹- ۵۲۰

* بندیره = پرچم ، بیرق  ( این کلمه از زبان پرتغالی  گرفته شده 

 * کندوره = نوعی لباس زیبای زنان بندری

* سینگار = جفت ، با هم ، در قدیم  برای مسافرت راه دور  چند لنج با هم  سفر می کردند ، برای اینکه در موقعه خطر به هم کمک کنند

* هوزار = بادبان   ،  لهــر = خانه    ،  گشته =  ماده  خوشبو

 - در باره صید ، صیادی و شیوه مختلف ماهیگیری و صید میگو در منطقه سورو  و استفاده از شیوه های سنتی و صید صنعتی ، مطلبی  جداگانه خواهیم نوشت .